پسر خالم آیپدشو گذاشته بود رو زمین
منم فک کردم از این ترازو دیجیتالاس رفتم روش وایسادم
هیچی دیگه بیچاره کور شد از بس گریه کرد

هنوز دلخوشم به خدانگهدارش

اگر نمی خواست برگردد

اصراری نبود که خدا مرا نگه دارد

::

آفتاب که میتابد پرنده که می خواند

و نسیم که می وزد

با خودم می گویم حتما حال تو خوب است

که جهان این همه زیباست

::

مشکل از تو نبود ، از من بود

با کسی حرف می زدم که سمعک هایش

را پیش دیگری جا گذاشته بود

::

می توان از آب و از نان ، و از جان خود حتی گذشت

ممکن اما نیست مجنون بود و از لیلا گذشت

عاشقان را جامه ای پوشیدنی جر چشم نیست

یا ز خیر عشق یا می باید از دنیا گذشت

دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم می آید میماند و به تنهاییم پایان میدهد!
آمد رفتو به زندگی ام پایان داد!!!!!
شکستم..............

 ::

 ::

موی سپیدو توی آینه دیدم / آهی بلند از ته دل کشیدم ....

 ::

 ::

بعضی وقتا وقتی با غم هات سرشاخ میشی....وقتی حس کم آوردن توی دلت به نقطه جوش میرسه..
وقتی هم میخوای بمونی هم بری فقط این جمله رو تا آخر عمر تکرار میکنی:
"آخه تاااااااااااااااااا کی؟"

 ::

 ::

حتما بخونید !!!
سلام به همه دلتنگ ها ..
اگه دلتنگ خدا باشید، خدا هم نمیذاره دلتنگ بنده اش بشید . منظورم نماز و ... نیست، باید همیشه خدارو احساس کنید .
درضمن دلتنگی هم جنبه میخواد، زندگیتونو جهنم کردید که مثلا دلتنگید !!!

شماره 59

خنــده ام می گیـــرد
وقتــی پــس از مــدت ها بی خبـــری
بی آنکــه ســـراغی از این دل ٍ آواره بگیـــری
می گـــویی : دلم برایت تنــگ اســت
یا مــرا به بازی گرفتــه ای
یا معنـــی واژه هایــت را خوب نمیدانــی
دلتنــــگی ارزانـــی ٍ خودت . . .

شماره 60

ســـهـم “مـــن” از “تـــو” عشـــق نیــست ، ذوق نیـــست ، اشتیـــاق نیــست
همـــان دلتنـــگیٍ بی پــایــانی ســت که روزها دیوانـــه ام می کنــد !
دیــوانه ام مـی کنــد ...

شماره 61

ویــــژه D$D$D
چـقـد دلـم تـنـگ شـده واسـه شـنـیـدنِ تـپـشِ هـایِ پـُر اشـتـیـاقِ قـلـبـت..
کـه نـفـس هـام رو بـه احـتـرامـش نــــگــــه مـیـداشـتـم..
لایـــــــــک=مـن خـیـلـی سـخـت عـاشـقـشـم و اون خـیـلـی راحـت نـفـهـمـیـد..

شماره 43

کاش!...
سر جلسه امتحان بهت تقلب نمیرسوندم...
نگات محاله یادم بره‎;-(‎

شماره 44

عشق چیز عجیبی نیست عزیز دلم!
همین است که تو دلت بگیرد و من نفسم...

شماره 45

دم از بازی حکم میزنی ! دم از حکم دل میزنی ! پس به زبان قمار برایت می گویم :
قمار زندگی را به کسی باختم که تک دل را با خشت برید ! جریمه اش یک عمر حسرت شد ! باخت زیبایی بود ! یاد گرفتم که به دل, دل نبندم , یاد گرفتم از روی دل حکم نکنم , دل را باید بر زد جایش سنگ ریخت که با خشت تک بری نکنند...!